بی کلام
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
تبلیغات
.
بروزباش
هرآنچه که شمادوست دارین دربروزباش
بروزباش
www.malasfarham.loxblog.com
بروزباش
لطــــــفا از دیگرصــــفحــــات و مــــطالـــب وب نــیز دیــدن فرمایید

https://telegram.me/taramod

https://telegram.me/taramod

https://www.instagram.com/zibayi_taramod

https://www.instagram.com/zibayi_taramod

کـانـال ایستگاه تغیـــــیر بـاورهـــا راهــــــــــی بســـوی موفقیـــت




بی کلام
نوشته شده در 6 تير 1393
بازدید : 92371
نویسنده : فرهام

پرده اول: صبح بیدار می شوم، سپیده سر زده و طلوع آفتاب نزدیک است. بر می خیزم و ... فکر همیشگی می پیچد در سرسرای ذهن و با نوای صبح گنجشک ها در می آمیزد به خاطره ای...

پرده دوم: کسی نیست، هوس نان سنگک می کنم. لباس می پوشم و می روم اول سراغ خودپرداز، جاده ها به غایت خلوت است و شهر ساکت. بعد نانوایی، مرد نانوا نشسته روی سکوی پیاده رو و پسرش نان ها را روی میز می چیند. روز جمعه زودتر پخت را تمام کرده. نان را که می گیرم، همانجا یک تکه اش را مهمان می شوم و تا رسیدن به خانه فرمان را رها می کنم برای لقمه ی دوم، که بی خیال می شوم. عطر نان داغ با خاطره ای و شعری گره می خورد...

پرده سوم: معمولا یک پای روزهای تعطیل، صبح زود سرزدن به پلاس است. می رسم به پستی با این مضمون که "آدم ها غم هایشان را فراموش نمی کنند، تنها جذبش می کنند بر دلشان، فرو می دهند و با بودنش زندگی می گذرد..."

پرده آخر: سکوت.




امید وارم همیشه ملس باشین

:: موضوعات مرتبط: عاشقانه , ,



مطالب مرتبط با این پست
.
خیانت...
دوست دارم.....
قطاری سوی«خدا» میرفت،.....
منتظر
صدا ندارد...
چرا...........
راستش روبگو....؟
!!!!!
جز این نمی تواند باشد...
دریا دریا ...
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید؟
این همه...
بی کلام
شعری که می گذرد...
کاری به کار عشق ندارم...
به قدمت عشق سوگند
سنگفرش
من با تو ام ای رفیق!
تو باید خانه ی ما را بلد باشی...
رد می شوم از جوی و غمِ تر شدنم نیست!
به گریه گفتمش از اشتباه من بگذر...
چه می شد؟!!
بگذار، که بر شاخه این صبح دلاویز
از کفم رها ...
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
پشتم از بار غمت خم گشت...
دو نوازی کمانچه و سنتور
آشفته خیالی تا کی ؟!
عایا...؟؟
دلم تنگ است...
دوست دارم..
از تو مینویسم..
اندازه دنیا...
نمیبینی و نمیشنوی..
نیما یوشیج
واى بــه حــال کــافــه چــى اگـــــــــــــر...!
٫ #مخاطب-خاص ...(:
ابری تر از پاییز...
دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم
همان باشد که سایه اش میگوید....
سخنی بگو برف!
یـــــادش بخیـــر چـــه قـــــرارها داشتیــم! بــــا رفتـــن تـــو بـــود کـــه بیقـــرار شدیــــم ...!
فقط تو میدونـﮯ کـِ دیگـﮧ نیست...
امآ نِمیـלآنَنْدْ . . سَنْگینـــــےِ לَرْسْ هآیـــــے اَسْـــــتْ ڪــﮧِ ....
تنهایے آدمے را عَوضــ مےڪند.......
قبرستانی....به نام بغض….”
فرصت رقصیدن دارد…!!
دلـم گرفتــه اسـت یــا دلـگیــرم یـا شایـد هـم دلـم گیـر اسـت نمــی دانــم …
یک گوشه از قلبم ...
زن ها....



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: